Daricha – Issue 09 – October 2024

یادداشت مدیر مسئول

در کشورهای عقب‌مانده و یا نیمه عقب‌مانده، دین نقش بسیار اساسی در آموزش زنان و دختران دارد. در کشورهای توسعه‌نیافته معمولاً سطح دانش و بینش مردم پایین است و نظر موافق درباره‌ی آموزش دختران ندارند. در چنین کشورها، همه‌چیز در مورد زنان و دختران از عینک دین دیده می‌شوند. آموزش زنان و دختران و نقش آنان در فعالیت‌های اجتماعی با حکم ملا و روحانی دین مشروعیت پیدا می‌کند، اما در جوامع متمدن و سکولار چنین نیست. در جوامع متمدن، زنان به عنوان جنس فرودست به حساب نمی‌آیند. آن‌ها مانند مردان از تمام حقوق و مزایای زندگی برخوردارند؛ می‌توانند درس بخوانند، می‌توانند زندگی آزاد داشته باشند، می‌توانند بیرون از خانه کار کنند و هر طور که دل‌شان خواست زندگی کنند. در جوامع متمدن، چون امر دینداری خود به اختیار است و نه به جبر، پس اجرای دستورات دینی تکلیفی صد در صدی نیست. آموزش و پرورش در چنین کشورها با احکام دین صورت نمی‌گیرد، بلکه به عنوان یک حق مسلم انسانی، هر زن و دختری باید از آن برخوردار شود.
اما در افغانستان و سایر کشورهای توسعه‌نیافته، که تمام دستورات دین لازم‌الاجرا استند و انسان از خود اختیار ندارد، آموزش زنان و دختران به حکم صریح دین انجام می‌گیرد، هیچ‌کس هم نمی‌تواند آن را رد کند. اگر کسی خلاف آن را بگوید و یا از انجام آن سر باز زند، به عنوان باغی، مخالف دین، سنت و نظام اسلامی معرفی می‌گردد که مستحق مجازات سخت و حتا قتل است. در افغانستان، اگر زنان و دختران کم و بیش تحصیل کرده‌اند و مدتی نفس راحتی کشیده‌اند، مقطعی و کوتاه‌مدت بوده است و این مدت کوتاه از برکت حکومت‌های نیمه‌مردم‌سالار و دخالت کشورهای غربی میسر گردیده است؛ در غیر آن، افغانستان برای زنان و دختران، همان دوزخی است که در کتاب مقدس مسلمانان برای بدکاران و کج‌روان وعده داده شده است. از این منظر، می‌توانم صریح اعلام کنم که نقش دین در عرصه‌ی آموزش و پرورش در افغانستان منفی، خطرناک و خلاف اصول و ارزش‌های بشری است. بدون شک خیلی‌ها با خواندن این یادداشت بر من می‌شورند و مطمئم تلاش خواهند کرد با رکیک‌ترین الفاظ مرا سرزنش کنند. آن‌ها قطعاً می‌خواهند عکس این را در مورد دین ثابت کنند، اما نمی‌توانند؛ زیرا از گذشته‌های دور تا امروز از این تلاش‌ها زیاد صورت گرفته‌اند، اما بی‌نتیجه مانده‌اند. باید بگویم که ما نمی‌توانیم سرشت و ذات دین را تغییر بدهیم. آموزه‌های دینی همین است که است. مخالفت‌های طالبان با آموزش دختران و وضع محدودیت علیه زنان در افغانستان، در واقع جوهره‌ی اصلی و بنیادی دین را برای ما می‌نمایانند. باید قبول کنیم آب از سرچشمه گِل‌آلود است و ما از یک نظر، طالبان را بی‌جهت بابت مخالفت‌های‌شان علیه آموزش دختران محکوم می‌کنیم. آن‌ها طالب استند، دین پژوه‌اند و دستورات دین را قاطعانه و بدون قید و شرط اجرا می‌کنند، بی‌آن‌که بدانند چه می‌کنند. آن‌ها به دلیل تخصص‌شان در حوزه‌ی دین، انتقاد و پیشنهاد دیگران را اگر درست و مثبت هم باشد برنمی‌تابند. طالبان بارها گفته‌اند که افغانستان تنها کشور مسلمان در جهان است که شریعت اسلامی در آن به صورت کامل تطبیق می‌شود. بله، آن‌ها درست می‌گویند: شریعت واقعی همین است.