Daricha – Issue 04 – May 2024

یادداشت مدیر مسئول

خوانندگان گرامی،

چهارمین شماره‌ی مجله «دریچه» زمانی نشر می‌شود که یک هزار و یک روز از بسته شدن درِ مکتب به روی دختران توسط فرمان موقتی طالبان می‌‌گذرد. یک هزار و یک روز همراه با اشک و ماتم بر سوگ آرزوهایی که نوجوانان ما برای زندگی آینده‌ی خود، خانواده و میهن‌شان داشتند.

چه گزینه‌هایی داریم؟

یکی از آسیب‌های بزرگ بیست سال حضور خارجی‌ها در افغانستان، از بین رفتن اعتماد به نفس مردم ما به خویشتن است. در آن بیست سال همه شاهد بودیم که کار داوطلبانه برای ترمیم راه‌های منتهی به خانه‌ی خود را بدون حمایت خارجی‌ها، بدون پول، بدون کمک‌های بشردوستانه مانند: برنج و آرد و روغن انجام نمی‌دادیم. برای به کمال رساندن پروژه‌های عام‌المنفعه در روستا و شهرک‌های خود، حاضر به همکاری نبودیم و توقع داشتیم به ما یا پول بدهند و یا کمک‌های خیرخواهانه‌ی دیگر تا در ساختن مکتب، نیروگاه کوچک برقی، راه موتررو سهم بگیریم. تمام مجالسی که برای توضیح مسأله‌ای برگزار می‌شد، یا باید نان چاشت می‌داشت یا کارت تیلفون و یا امتیاز دیگری تا شرکت می‌کردیم. به همین دلیل است که دم دست‌ترین گزینه‌ای که امروز به آن فکر می‌کنیم، همین است که نیروهای خارجی یک بار دیگر بیایند و ما را از شر وضعیت غیرانسانی امروز نجات بدهند. یا اگر این کار را نمی‌کنند به ما پول بدهند تا ما کودکان خود را سواد یاد بدهیم.
زمانِ چنین توقع و انتظار به صورت برگشت‌ناپذیری گذشته است. از سوی دیگر، اگر هزار بار دیگران بیایند و بگویند برای ما دموکراسی می‌سازند، عدالت اجتماعی را تامین می‌کنند و یا شریعت اسلامی را اجرایی می‌کنند، تا وقتی خود ما آمادگی پذیرفتن مسئولیت تغییر را در جامعه‌ی خود نداشته باشیم، تلاش‌های دیگران- که هر کدام همیشه مقصد خود را دارند- راه به جایی نمی‌برد. انگلیس، شوروی، پاکستان و آمریکا با متحدانش این تلاش را کردند و نتیجه را دیدیم.
به نظر ما بهترین گزینه‌ای که در حال حاضر داریم، همانا بسیج سراسری در راستای تأمین شرایط آموزش برای دختران و پسران افغانستان توسط خود ماست. توسط خود ما. در هر گوشه و کنار افغانستان، به استثنای آن ولایت‌هایی که طالب در بیست سال گذشته اجازه‌ی باز شدن مکتب‌های دخترانه را نمی‌داد، زنان تحصیل‌کرده به قدر کافی وجود دارند. این زنان می‌توانند/می‌باید دختران بازمانده از تحصیل را در همسایگی‌شان پیدا کنند و تشویق کنند به آموزش. منتظر این نمانیم تا یک موسسه بیاید و برای دختر ما کتاب مکتب بخرد. موسسه‌ای بیاید و برای دختر ما قلم و کتابچه بخرد. در این شرایط سخت، ناگزیر هستیم یک لقمه نان را از صبحانه خود، یک قاشق روغن را از نان چاشت خود کم کنیم و برای دختران خود کتاب و قلم بخریم. دست معلم‌هایی را بگیریم که به کودکان ما در خانه‌ی خود درس می‌دهند. از آن خویش و قومی که در بیرون از افغانستان داریم، به جای خواستن هر نوع کمک دیگر، بخواهیم چندتای‌شان جمع شوند و معاش یک دو معلم را در روستا، شهر و کوچه‌ی خود بپردازند. در هر قدمی که در این جهت برمی‌دارید، مکتب «دریچه» به عنوان خدمتکار و مشاور در خدمت شماست. فقط با هم می‌توانیم کاری کنیم تا تلخی‌های سرگذشت ما در سرنوشت نسل بعدی ما تکرار نشود.
یاد بگیریم که با بال بیگانه نمی‌شود پرواز کرد!